پارساپارسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

پسر گل مامان و بابا

اولین مسافرت با قطار

اواخر اسفند ماه سال 93 یه مسافرت به جلفا داشتیم اونهم با قطار.... به خاطر نزدیکی منزل ما به راه آهن همیشه صدای سوت قطار تو خونه ما شنیده میشه و پارسایی هر دفعه صدای سوت قطار رو میشنید میگفت: مامانی میشه ما هم سوار قطار شیم بریم سنندج؟!! و من با شرمندگی میگفتم آخه نمیشه که مامان تبریز به سنندج که قطار نداره، یه بار هم که مامان جون(مامان بزرگ مادری) داشتن میرفتن مشهد پارسا با حسرت گفت: مامانی میشه منو ببری پیش قطار بهش دست بزنم و از نزدیک ببینمش؟ ولی خوب نذاشتن خیلی نزدیک قطار شیم و از پشت شیشه حرکت قطارو نیگا کردیم خلاصه این حسرت قطار سوار شدن تو دل بچه ام مونده بود و منو آتیش میزد.... اگه درست یادم باشه هفته دوم...
12 فروردين 1394
1